17+ ترسناک فانتزی
، یک افسانه شرقی
-نوشته امیرحسین امینی-
در بخشی از داستان میخوانید:
در نهایت، آخرین نفر خودش را به در رساند و شروع به کوبیدنِ آن کرد و فریادزنان، کمک خواست و هیولا که حالا آرامتر شدهبود، با دهان خونآلودش، شکلی شیطانی شبیه به لبخند درست کرد و چنگالش را بالا آورد و ثانیهای بعد، نالهای حتی گوشخراشتر از نعرهی آن جانور، در راهرو پیچید و مشتِ خونی بازمانده، چنگزنان از دریچهی اتاق پایین رفت…
بازگشت به صفحه اصلی استودیو
